مشکلات اقتصادی در «حکومت مستضعفان»- علیرضا یعقوبی


نسل اول انقلاب بیاد دارد که خمینی با چه شعارهای مستضعف پناهانه در ایران به قدرت رسید. «به این مقدار راضی نباشید که آب و برق و بلیط اتوبوس را مجانی کنیم ما آخرت شما را هم آباد خواهیم کرد» و سر تیتر روزنامه کیهان رژیم در سال 58 هم که از قول خمینی اعلام کرده بود که کسی خانه نخرد و ما همه را صاحبخانه خواهیم کرد بعنوان نمونه ای از خروارها وعده و عید او و دیگر مسئولان این رژیم چشم نواز ایرانیان به فغان آمده از وضعیت اقتصادی در سایت ها و محیط های مجازی است. واقعیت این بود که نه خمینی و نه هیچکدام از مسئولان رژیمی که او بر جا گذاشت هیچ تصوری از اقتصاد و مشکلات و معضلات و چالش های جامعه ای که فاز بورژوازی وابسته را پشت سر گذاشته بود نداشت. راه حل های او در همه عرصه ها بازگشت به «صدر اسلام» و «عصر برده داری» بود. فارغ از آنکه جوامع بشری از جمله جامعه ایران دو فاز تاریخی پس از آن دوران را پشت سر گذاشته و برخورد با هر معضل و مشکلی راه حل استراتژیک و برنامه ریزی دراز مدت را طلب می کند. باید الگوی اقتصادی مناسب را انتخاب نمود و بر اساس آن برای آینده برنامه ریزی نمود تا با بکارگیری تمامی توش و توان یک ملت در سایه اتحاد و همدلی و ایجاد فضائی برابر برای در استفاده از امکانات بر عقب ماندگی های گذشته فائق آمد.

خمینی وقتی در مقام حکومت قرار گرفت در مواجهه با واقعیت های ملموس خیلی زود شعارهای عوامفریبانه خود را کنار گذاشت و مدعی شد: «ما برای اینکه خربزه بخوریم ارزان انقلاب نکردیم!»و یا بطور رسواتر بیان نمود که «اقتصاد مال خر است». او با بیان این مطالب عمق درک استراتزِیک خود را از مقوله اقتصاد همچون سایر عرصه ها آشکار نمود و گروههای سیاسی چه خون دلها خوردند تا اقشا سازند که ادعای خمینی از «حکومت مستضعفان» چیزی جز حکومت «تجار محترم بازار» نبوده است که در رژیم گذشته بنا به بافت اقتصادی حاکم تحت فشار قرار گرفته و گویا مستضعف شده بودند. باید اذعان نمود که خمینی همچون تمام دیکتاتورها دریافت که ادامه بقای رژیم اودر ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با درگیری توده های مردم با مشکلات و معضلات اقتصادی قرار دارد چرا که در غیر اینصورت «اسلام عزیز» او «خدای ناکرده!» دچار مشکل می گردد. ماکیاولی در اثر خود «شهریار» ادعا می کند که ادامه بقای شهریار وابسته به آن است که او غرق در ثروت باشد و رعایا ضعیف و فقیر باقی بمانند تا زمینه سیادت بر آنها برای شهریار فراهم آید. جنگ 8 ساله با کشور همسایه عراق بدان جهت بیش از دو جنگ جهانی دامن زده شد تا در پناه جنگی که خمینی آن را نعمت الهی می خواند تمامی مشکلات و معضلاتی که در سایه ناکارآمدی و ضعف و سوء مدیریت مسئولان رژیم رخ نموده بود پوشانده شود و اینچنین بود که جنگ در خدمت سرکوب خواسته های منطقی و عادلانه مردم ایران در آمد. خمینی زمانی به جنگ خاتمه داد که نابودی رژیمش را مسلم و در دستور کار می دید وگرنه او وعده کرده بود که تا آخرین خشت بنائی در ایران جنگ را ادامه دهد. از قبل جنگ 8 ساله جنگ سالارانی وارد عرصه قدرت شدند که رانت خود را در حفظ رژیم از ورطه سقوط و نابودی طلب می کردند. اینچنین بود که سپاه پاسداران وارد عرصه اقتصادی شد. هیچ عرصه ای از فعالیتهای اقتصادی از تجاوز آنها در مصون نماند. نیروهائی که از جنگ برگشته بودند و بعنوان سهمیه «رزمندگان از دانشگاه های رژِیم فارغ التحصیل شده بودند بدنبال اشتغال جدید بودند و اقتصاد جامعه ای 70 میلیونی با درآمدهای بیکران نفتی آماج ترکش شلیک بی صلاحیت ترین افراد به قلب آن در خدمت تاراج و چپاول فردی و گروهی قرار گرفت. حرث و نسل کشور به نابودی کشیده شد. طبف «خودی» نوکیسه برخوردار از تمامی نمعت ها و تسهیلات گردید و نصیب توده های مردم بعنوان طیف «غیرخودی» چیزی جز درگیری مداوم با تنگدستی و فقر و برآوردن مایحتاج روزانه نشد. اختلاس های زنجیره ای برآمده از چنین روابطی و دیدی نسبت به جامعه است. در چنین حالتی زئیس جمهور رژیم از فقر 160 میلیونی از جمعیت 180 میلیونی برزیل داد سخن می دهد و از مشکلات اقتصادی مردم اروپا ابراز ناراحتی می کند و نمک بر زخم مردمی می پاشد که در فقر و فاقه و گرسنگی غوطه ورند!.

آخوند روح اله بیگی نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس رژیم در مصاحبه با سایت «عصر امروز» رژیم می گوید:»در خوش بینانه ترین حالت نرخ تورم 30% است. او ضمن شکوه و شکایت از تحریمهای بین المللی از ندانم کاری مسئولان در تشدید مشکلات اقتصادی سخن می گوید و ابراز می دارد:» در مرکز بهزیستی حوزه انتخاباتی خود (شاهین رژ و تکاب) هستم باور کنید چندین مریض اینجا هستند که برای پرداخت کرایه ماشین خود پول ندارند و دارو هم نیاز دارند.»

امروز تمامی مردم ایران با پوست و گوشت خود به این واقعیت دست یافته اند که شعارهای عدالت خواهانه مسئولان این رژیم و در راس همه شخص ولی فقیه آن چیزی جز تقسیم فقر در بین آحاد جامعه نبوده و نیست. قطب بندی کردن جامعه بین دو طیف «خودی» و «غیر خودی» تقسیم ناعادلانه ثروت را در رژیمها توتالیتر را با خود بهمراه داشته و تنها راه حل منطقی همانا برهم زدن روابط حاکم و سرنگون ساختن آن در راستای طرحی نو در انداختن است. معضلات و مشکلات اقتصادی جامعه ایران جدا از سایر چالش های جامعه ایران نیست. همه آنها ریشه در استبداد و حاکمیت دیکتاتوری دارد. تا زمانیکه «خرد جمعی» بجای «اراده فردی» ننشیند امیدی به تغییر روابط موجود و حل مشکلات و معضلات نیست. فقر و فحشا و اعتیاد و چپاول و ارتشا و رانت خواری و اختلاس های زنجیره ای بخشی تفکیک ناپذیر از موجودیت رژیم حاضر است. تنها راه رهائی از شرایط نکبت بار کنونی همانا سرنگونی این رژِیم و اعمال حاکمیت ملی است. تنها در بستر دمکراسی و ایجاد «فرصتهای برابر» برای آحاد جامعه است که می توان طراوت و شادابی و رقابت سازنده و خلاق لازم در راستای بکارگیری تمامی استعدادها و ظرفیت ها در به نیل بازسای و شکوفائی اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران بوجود آورد در غیر اینصورت باید به راه حل هائی تن داد که مقداد نجف نژاد عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس رژیم در گفتگو با سایت «فرارو» اعلام می کند: «خود ملت هم باید مدیریت کند و بداند که در شرایط اقتصادی فعلی راهکاری که می تواند در زمینه گرانی ها ما را موفق کند مدیریت در بخش مصرف است» یعنی در یک کلام سفره مردم در مقابله با تورم و گرانی برخاسته از ندانم کاری ها و سوء استفاده عاملان و آمران جنایت باید تهی تر از آنی شود که در حال حاضر است. براستی بین فقر و اقتدار کدامین را انتخاب می کنیم؟!.

2 دیدگاه در “مشکلات اقتصادی در «حکومت مستضعفان»- علیرضا یعقوبی

  1. حرف دلمان را زدي اما ميدوني مشكل چيه رژيم اخوندي مثل غده سرطاني همه بافتهاي جامعه را نابود كرده و مردم هم انقدر درگير فقر هستند كه به جان هم افتادند رژيم رو خيلي دور از دسترس تر از اين ميدانند كه بتوانند از بينش ببرند

    • دوست عزیز سلام از اعلام نظرتان ممنون. می توان و باید راهی را که مردم دیگر کشورها رفته اند در ایران هم برویم. مسئله اصلی شناخت رهبری جنبش است. چه کسی و چه جریانی توان و ظرفیت و پتانسیل رهبری قیام و جنبش را دارد . این حلقه اصلی تمامی انقلابات و جنبش ها و قیامهای بشری بوده است. اگر به درک شناخت این مهم نائل شویم قدم بعدی همبستگی ملی در راستای قیام به وظیفه ملی یعنی سرنپگونی این رژیم است. انقللاب و قیام قانونمندیهای خاص خود را دارد شرایط ذهنی قیام در ایران آماده و حی و حاضر است شرایط ذهنی یعنی شناخت پیشتاز انقلابی چون فراهم آید و مردم به آن اعتماد کنند آنوقت زمینه قیام نهائی فراهم خواهد آمد. جامعه امروز ایران در این مسیر گام بر می دارد و دقیقا تمامی تلاش رژیم و مزدورانش و لابی اش در تمام دنیا این است تا با اشاعه جعلیات و دروغ و شایعه از پیوند مردم با پیشتاز انقلابی جلوگیری بعمل آورد. بازهم از اعلام نظر شما تشکر بعمل می اید. موفق باشید.

بیان دیدگاه